شاید جسم هایمان هرگز هم را ملاقت نکردند

یا شاید بهم رسیدند و بی توجهی کردن

یا شاید شانه هایمان بهم برخورد کردند ولی سرمان گرم تماشای چیزی دیگری بود و یکدیگر را حتی نیم نگاهی نینداختیم

​​​​​​اما روح هایمان در هم عجین شده بودند

دل تنگ هم میشدند و بی دلیل غمگین میشدیم

بی قرار ها و دل آشوب های گه گاهیمان برای آشفتگی روحیمان بود

و این باطن بی آلایشمان است که فاصله را لمس میکند

و ارواح در هم پیچ خورده ایمان میفهمد

وقتی که به اندازه ابدیت بینمان فاصله میوفتاد 

بی علت اشک های از ته دلمان میهمان گونه هایی میشوند که هرگز لمس معصومانه دیگری را دریافت نکردند.

 

​​​​​

این فاصله را ارواح میفهمند

بی ,هم ,فاصله ,شاید ,هایمان ,ارواح ,و بی ,فاصله را ,در هم ,یا شاید ,بود و

مشخصات

تبلیغات

آخرین مطالب این وبلاگ

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

رویای بیت کوین Bitcoin Dream پرسش و پاسخ وردپرس سایت کیم کالا فروشگاه اینترنتی Lotus Water Psychology سایه وارونه داده پردازی نرم افکار اپیکیشن نت مانی net money مرکز تخصصی گچبری و قالبسازی آذین بیوگرافی ابوالفضل بابادی شوراب گروه هنری اولین اکشن سازان جوان اقیانوس طلایی .:: تنفّس صــــبح ::. شین نویسه خبر شهدای مدافع حرم پایکد نقاشی کشیدن درمان مو کبدچرب Sh.S نمونه سوالات استخدامی بانک تجارت (فروردین 1400) رسانه ارزهای دیجیتال و صرافی Coinex مرکز ماساژ در تهران